دکتر هادی خانیکی در دومین روز نشست شریعتی و امروز ما بیان کرد:
دردمندی و دغدغهمندی شریعتی با دیگران متفاوت بود
هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره) در دومین روز نشست مجازی با موضوع «شریعتی و نیاز امروز ما» که به همت مرکز فرهنگی دانشجویی مفاخر ایران و جهان اسلام از مراکز سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی با همکاری مرکز فرهنگی دانشجویی امام، ولایت فقیه و انقلاب اسلامی برگزار میشد، در ابتدای این گفتگوی اینستاگرامی در پاسخ به این مسئله که کدام تجربه شریعتی برای وضعیت امروز کشور نیز لازم است، اظهار کرد: بنده برای شریعتی سهگانه شریعتی دانشگاهی یا آکادمیک، شریعتی روشنفکر و شریعتی کنشگر یا سیاست ورز قائلم و به نظرم همه این سهگانه برای امروز جامعه ما لازم است.
خانیکی ادامه داد: شریعتی برای امروز دانشگاه، معلم و محقق ما بسیار حرف دارد. باید ببینیم شریعتی در دانشگاه در چه موقعیتی بود و چه رویکردی را دنبال میکرد. اساساً چرا در دانشگاه این قدر مورد پذیرش بود و چه باعث شده بود کلاس ۲۰-۳۰ نفره او به کلاس چند هزار نفره در حسینیه ارشاد تبدیل شود.
وی با اشاره به اینکه شریعتی خیلی در قالب اداری نمیگنجید و در عین حال تأثیرگذار بود، گفت: شریعتی روشنفکر، کلامش در حوزه بیان حقیقت و رنج، مبتنی بر حقیقت است و همواره دنبال این بود که تأثیرگذار باشد. شریعتی سیاستورز نیز این چنین است و در عین دفاع از مبارزان زمان خود برعنصر آگاهی تأکید میکند. بنابراین معتقدم سبک و سیاق شریعتی در این سه وجه برای امروز ما نیز لازم است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: شریعتی یک الگویی را مورد نقد قرار میدهد و در عین حال الگویی را جایگزین میکند. چه موافق و چه مخالف نظر شریعتی درباره «تشیع صفوی و تشیع علوی» باشیم میبینیم که او چیزی را تحت عنوان تشیع صفوی به نقد میکشاند و چیزی با عنوان تشیع علوی را به نمایش میگذارد؛ یعنی مخاطب خود در جامعه، قدرت و نخبگان را رها نمیکند بلکه برای او الگویی ترسیم مینماید.
وی تصریح کرد: اگر روشنفکر یا سیاستورز ما امروز نیز چنین رویکردی را دنبال کند، یعنی آگاهی و کنشگری سیاسی بورزد یک نوع بازآفرینی شریعتی کرده است. در حوزه آکادمیک نیز همین است.
این استاد دانشگاه افزود: شریعتی یک سرمشق از نوع مواجهه با مسئله زمانه خود است. او مسئله زمانه خود و ما در آن روزگار را خوب متوجه شد و به دنبال حل آن برآمد. ما هم با منطق شریعتی باید بتوانیم مسئله امروز جامعه را تشخیص دهیم وگرنه شریعتی را تحمیل نکنیم بر نسلی که حق دارد با مسئله زمانه خود دنبال روشنفکر سیاستورز و الگوی دانشگاهی خود برود.
خانیکی با اشاره به اینکه در جامعه ما امروز راه حل بر مسئله اولویت پیدا کرده است، اظهار کرد: من معتقدم تا تفکر ما مسئلهمحور نشود و نتوانیم به چنین الگویی دست یابیم شتابزدگی در مدل راه حل، ما را به چشمانداز درستی نمیرساند.
وی افزود: اوّلین و مهمترین کار شریعتی این بود که مسئله زمان خود را بهدرستی تشخیص داد و به تناسب آن مسئله در مسیری قرار گرفت که مدلهای زمانه خود هم، مانند راهکارهای او در مسئله اسلامشناسی بهکار گرفته شد. آن مدل وقتی خوب بود که مسئله زمانه خود را بهخوبی تشخیص داد.
خانیکی ادامه داد: به نظرم انباشت و تنوع مسائل امروز در جامعه ما وجود دارد. ما با هر دستگاه اجرایی مسئول اجرایی و نهادهای حکمران مواجه میشویم تنها به دنبال راه حل هستند. وقتی توافقی بر مسئله نداریم این رویکرد چندان نتیجهبخش نخواهد بود. در این مسیر میتوانید تصویری از دانشگاهی ارائه دهید که کاملاً بیمسئله است و در عین حال کلاسها و مقالات فراوانی ارائه میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه سخنان خود بیان کرد: اگر میخواهیم از الگوی اندیشهای شریعتی الگوبرداری کنیم اولاً نیازمند یک تلاش پیگیر و جمعی برای یافتن و تعیین مسئله زمان خود هستیم، یعنی مسئله را بهخوبی تشخیص دهیم و سپس از نوع مواجهه شریعتی الگوگیری لازم را انجام دهیم، البته طبیعتاً حرف شریعتی هم مثل حرف هر بزرگی ناسخ و منسوخی دارد. اینکه لازم نیست به همه آن چیزی که شریعتی در زمانه خود گفته بگوییم مسئله ما هم حتماً به همان ترتیب است و بر اساس آن رفتار کنیم.
وی خاطرنشان کرد: مواجهه شریعتی در زمانه خود با نظریات خودش نیز اینگونه بود. به یاد دارم میزگردی در حسینیه ارشاد برای پاسخ به انتقادات شریعتی برگزار شده بود و درآن میزگرد از او سؤال کردند شما نظریههای قبلی خود را نیز قبول دارید که او پاسخ داد "مگر من در یخچال بودهام که همه نظریههای قبلی خود را قبول داشته باشم؟!" لذا مبنای ما در پرداخت به مسائل و رویکردهای شریعتی باید شرایط جدید و زمانه فعلی باشد اما با این وجود به نظر من در آن سه گانهای که عنوان کردم یعنی شریعتی آکادمیک، روشنفکر و سیاستمدار میتوانیم از رویکرد و تفکرات شریعتی بهره گیریم.
خانیکی با بیان علت موفقیت شریعتی در زمانه خود و گفتگو با نسلهای بعد از خود و همچنین دلیل وسعت و گسترش بحثهای او اظهار کرد: والدشتاین چند سال پیش به ایران آمده بود و در نشستی که با حضور فرزندان دکتر شریعتی برگزار شد از میان روشنفکران ایرانی که آثار و نظریاتشان را مطالعه کرده بود از شریعتی نام برد. در ادبیات روشنفکران ایرانی و جهانی شریعتی بسیار آشناست. دکتر سیدالاعطی چند سال پیش میگفت یکی از مسئلههای من این است که در ایران با هر کسی صحبت میکنم میگوید دوران شریعتی به پایان رسیده است. اما در اندونزی، لبنان، مصر و سوریه درباره شریعتی و متفکران ایرانی حتی استاد مطهری سخن گفته میشود او معتقد بود وقتی تفکری تمام شده که بر سر آن بحث نمیشود لذا شریعتی در جهان نیز دارای شهرت بود.
وی افزود: حتی پارادوکسها و تناقضهایی که شریعتی به آنها پرداخت و به دلیل کنشگری زیادش حق داریم هر کدام یک وجهی را انتخاب کنیم و این مسئله دیده میشود. به نظرم با تطبیق تاریخی دوران شریعتی و زمانه خودمان بعد از رسیدن به مسئله اصلی میتوان سراغ رویکردها و راه حلهای شریعتی رفت نه جزء به جزء حرفهایش. زیرا ما در دورانی به سر میبریم که با تنوع و تکثر در حوزههای مختلف روبهرو هستیم و در این نوع تکثر حتی میتوان شریعتی را در دانشگاه، فرهنگ و سیاست متفاوت مطرح کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به میزان درک جامعه و دانشگاه از اندیشههای دکتر شریعتی گفت: در یک قضاوت اوّلیه میتوانم بگویم به شریعتی در حوزههای غیرایرانی بیشتر از ایران پرداخته شد شاید برای اینکه شریعتی تحت تأثیر سنجههای سیاسی بیشتر قرار گرفت. در دوران شریعتی عنوانی که به او دادند «معلم انقلاب» بود و هر کسی موافق یا مخالف و یا با پذیرش مشروط انقلاب، شریعتی را هم بینصیب نمیگذاشت. چون تحت تأثیر داوریهای انقلاب و سیاست ورزیهای بعد از آن قرار گرفت. شریعتی دوران محدودیت، بیتوجهی و دوران رسمیت یافتن در دانشگاه را در دورههای مختلف طی کرده است.
وی ادامه داد: باید تقدیر کرد از کسانی که در مسیر روشنگری و درک واقعی شریعتی کارهایی را شروع کردند. فرزندان دکتر شریعتی سارا، سوسن و احسان شریعتی و بنیاد شریعتی به نظر یک سلسله اقدامات خوبی را در زمینه بررسی آثار و ماندگاری آن انجام میدهد. ولی کار رسمی انجام نشده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: به یاد دارم زمانی به الجزایر رفته بودم کرسی شریعتشناسی در آنجا برپا بود اما همان زمان ما در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بهدنبال این بودیم که نام سالن دانشکده شریعتی بماند یا نه؟ نسبت به سالهای گذشته وضعیت بهبود یافته اما در برنامههای رسمی یا بهعنوان یک دوره مسئلهشناسی یا راه حل، مورد توجه قرار نگرفته است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در عالم روشنفکری هم، به جای اینکه نقد شریعتی را دنبال کنند، بعد دشنامدهی به شریعتی در سطوح مختلف را جایگزین کردند که حتی برخی از سطوح رسانههای ما را نیز دربرگرفته است.
وی با اشاره به وجه تمایز شریعتی از سایر افراد و روشنفکران اظهار کرد: دردمندی و دغدغه شریعتی با دیگران متفاوت بود. این دغدغهمندی باعث شده بود که او ساعتها بحث و گفتگو کند. زمانی با او آشنا شدم که دانشجوی سال اوّل دانشگاه بودم و خاطرم هست برای پاسخ به سؤال من چه زمان طولانی وقت گذاشت. همین رویکرد باعث شده بود براساس دردمندی و دغدغهمندی خود پروژهای را شروع کند و تا به نتیجهای دست نمییافت آن را رها نمیکرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این سؤال که اگر شریعتی امروز زنده بود چه میکرد، گفت: اگر شریعتی میماند یکی از کسانی بود که حتماً دایره تأثیرگذاریش تا امروز باقی میماند.
خانیکی در تشریح اینکه وظیفه دانشجویان در مقابل شریعتی چیست، تصریح کرد: مسئولیت بازخوانی و بازشناسی آثار و نظریات او براساس روزآمد کردن مسائل و تلاش برای یافتن راه حلهایی که متناسب با امروز است. یعنی نه در تاریخ بمانیم و شریعتی را بستهبندی کنیم برای امروز و نه اینکه او را به موزه بسپاریم.
وی همچنین در پاسخ به این سؤال که در دوران زندگی شریعتی چه بستری وجود داشت که از دل آن افرادی مانند دکتر شریعتی، استاد مطهری و دکتر بهشتی بیرون آمدند و آیا امروز چنین بستری وجود دارد یا خیر، اظهار کرد: من به امروز ایران هم خیلی بدبین نیستم اینکه بگوییم تفکر به بنبست رسیده است و یا اندیشه مولدی وجود ندارد را چندان قبول ندارم بلکه نسل متفکران، سیاستورزان و دانشگاهیانی که اکنون با آنها مواجه هستیم، فرق کرده است چون زمانه متفاوت شده است.
این استاد دانشگاه افزود: آن متفکرانی که در دوره قبل وجود داشتند علیرغم تفاوتهایی که با یکدیگر داشتند و بهرغم اینکه در مقاطعی انسداد ایجاد شد و بین آن فاصلهای افتاد اما اغلب اهل گفتگو بودند در دهه ۴۰ یا ۵۰ بر سر مسائل مختلف جلساتی میگذاشتند اگرچه اختلاف نظرهایی با هم داشتند. گفتارهای ماه دهه ۴۰ درباره مرجعیت و روحانیت گویای جلساتی با حضور مرحوم بازرگان و شریعتی، شهید بهشتی و شهید مطهری و حتی علامه جعفری بود. حتی زمانی که اتفاقاتی برای جامعه سیاسی و یا جامعه فکری با دغدغههای مسلمان رخ داد و موضوعاتی که روشنفکران دینی و سیاست ورزان را درگیر کرد این مباحث ادامه داشت.
خانیکی گفت: در سال ۵۴ وقتی تغییرات ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق ایجاد شد اینها نشستهای مختلفی برگزار میکردند و دیدگاههای خود را بیان میکردند. در مقابل کسانی که قائل به این بودند که اسلام کشش مبارزه را ندارد، تلاشهای بسیاری برای پاسخگویی به آنها صورت گرفت، در آن زمان مسئله زمانه شریعتی مبارزه بود و گفتمان غالب نیز در همین زمینه تعریف میشد. صورت مبارزه نیز یک دشمن که امپریالیسم و یک رقیب که مارکسیست بود را نشان میداد. شریعتی در این دوران نیز به مبارزه با دشمن و مبارزه فکری ادامه داد.
وی در ادامه بیان کرد: شریعتی در حوزه تفکر اجتماعی نیز که در آن ایام جایی برای نگاه از منظر اسلامی وجود نداشت و استادان و دانشجویان مسلمان در آن نقشی نداشتند تلاشهای زیادی کرد تا از یک پایگاه و منظری متفاوت به این مسائل پاسخ دهد. اگر بهدنبال اثربخشی در کاری هستیم اندیشه روشنفکر سیاستورز و امروز دانشگاهی ما باید در مسیری قرار گیرد تا با یافتن مبدل اصلی و کشاندن آن به بدنه جامعه به عنوان موتور محرکی جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: شریعتی امیدوار بود نسبت به تغییراتی که در جامعه رخ میدهد و در این مسیر به حرکت مردم معتقد بود. او معتقد بود روشنفکر باید مانند یک چاشنی نارنجک بتواند بدنه نارنجک که همان جامعه است را منفجر کند و تاثیرگذار باشد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: اگر ما نیز بتوانیم آن سه مقولهای را که شریعتی به آن پرداخت یعنی عرفان، برابری و آزادی را در کنار هم قرار دهیم میتوانیم جایگاه خود را در تأثیرگذاری جامعه پیدا کنیم البته این نقیصه به دلیل بیتوجهی ما به این سه موضوع در تفکر شریعتی وجود دارد.
وی با اشاره به جایگاه دموکراسی در دیدگاههای شریعتی بیان کرد: دموکراسی را بیشتر از اینکه واژه بدانم آن را رفتار و اخلاق دموکراتیک میدانم. در زمانهای که شریعتی قرار دارد و در مکانی که قرار دارد، معتقدم شریعتی ایران را مکانمند میکند، به مسئله ایران فکر میکند و برهمین اساس مسائل روشنفکران جهانی را در ایران میبیند. در آن زمان با یک قدرتی مواجه است که نوسازی را نوسازی آمرانه بهکار میبرد و مسئله خود را مبتنی بر نوع رفتارهای سیاسی آن زمان تعریف میکند.
خانیکی ادامه داد: در آن زمانی که شریعتی بهسر میبرد واژه دموکراسی خیلی حتی پُز روشنفکری هم ندارد و آثار او بیشتر شامل واژههایی نظیر مبارزه، انقلاب و برابری است اما از تفکر شریعتی میتوان گفتگو و دموکراسی را بیرون آورد و بهنوعی حاکم بر نظریات و دیدگاههای اوست. به نظرم از داخل محصول رویکرد شریعتی و پروژه شریعتی دموکراسی بیرون میآمد البته پا به پای عدالت و برابری.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به مهمترین نقد خود به شریعتی بیان کرد: شریعتی در زمان خودش بیشتر مبتنی و متکی شد بر یک رویکرد فردی تا یک شکل نهادی، البته آن زمان بسیاری از اینگونه افراد تنها بودند. اما افکار و تفکرات او در آن زمان سازمان نیافت.
وی در پایان گفت: معتقدم همچنان باید شریعتی را خواند نه به این معنا که در شریعتی ماند. این به آن معنی است که لازم نیست با شریعتی گزینشی برخورد کنیم اما با فهم مبانی، دغدغهها، متدولوژی و رویکردهای او برای امروز هم میتوانیم حوزهها را به هم پیوند دهیم و به فکر مردم و مسئله مردم هم باشیم، دغدغه ایران و زمانه خودمان را داشته باشیم و بیمکان و بیزمان زندگی نکنیم.
نظر شما :