سردار زهدی:
مدیریت جهادی عامل پیروزی ما بود
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ به مناسبت هفته دفاع مقدس مرکز فرهنگی دانشجویی امام، ولایتفقیه و انقلاب اسلامی گفتوگویی با سردار سرتیپ یعقوب زهدی؛ معاون امور تخصصی قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (ص) صبح روز سهشنبه ششم مهر در مرکز جهاد دانشگاهی انجام داد.
سردار زهدی با اشاره به اینکه در جنگ تعداد نفرات ما از عراقیها کمتر بود بیان کرد: جمعیت عراقیها در کل جنگ و تکتک عملیاتها از ما بیشتر بود. لشگرهای ما مدام پر و خالی میشدند. ما از نظر تعداد نفرات و تجهیزات و فناوری کم بودیم اما مدیریت جهادی عامل پیروزی ما در جبهه بود.
وی در رابطه با مدیریت جهادی تصریح کرد: تفاوت مدیریت جهادی با سایر مدیریتها در جنس کارهای مدیریت جهادی و هدایت، کنترل و سبک رهبری است. مدیریت جهادی در سه شاخه قابل بیان است؛ یک در بحث اعتقادی و دینی، دو، در بحث رفتاری و سه، بحث تخصصی. همه فرماندههای دفاع مقدس جنس مدیریتشان جهادی بود.
حکمت نظری باید با حکمت عملی همراه شود
سردار زهدی در رابطه با بخش اعتقادی توضیح داد: اولین محور، بحث اعتقادی و ایمان قلبی به خدا بود. باید به آیههای «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ» و «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا» عمیقاً باور داشته باشد. این اعتقاد درون همه وجود داشت و در باور خود ذرهای تردید نداشتند. ایمان و اعتقاد تنها یک پایه است و اگر فقط با آن حرکت کنیم زاهد بیعمل میشویم. اعتقاد به خدا در رفتار و تعاملات با دیگران باید انعکاس داشته باشد و اعتقاد به خدا حکمت نظری است و باید با حکمت عملی نیز همراه شود.
وی در رابطه با بخش رفتاری بیان کرد: رفتار جهادی به این معنا است که در فرد در رابطه شخصی کاملاً متواضع و خاکی و در رابطه کاری قاطع و جدی است. در جبهه فرماندهان ما اینطور بودند. وقتی امام (ره) میفرماید که فرهنگ جبهه باید به جامعه منتقل شود؛ منظور همین فرهنگ است.
معاون امور تخصصی قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (ص) ادامه داد: روابط انسانی که فرماندهان ما با نیرویها تحت امرشان داشتند در هیچ جایی وجود نداشت. مدیریت جهادی اینگونه است که مدیر مانند زیردستش زندگی میکند و زیردستان را در همهچیز بر خود مقدم میداند. الان متأسفانه بعضی از مدیران از صد متری زیردستانشان هم رد نمیشوند و کسر شأن خود میدانند. در دفاع مقدس فرمانده لشکر یک حتی رزمنده را در موقع استحمام لیف میکشید.
وی افزود: وقتی وضعیت اینطور بود یک نفر ما با یک نفر دشمن برابر نبود. تعداد عراقیها بیشتر بود اما از نظر کیفیت هر نفر ما برابر با چند نفر از افراد دشمن بود.
خلاقیت تاکتیکی باعث پیروزی شد
این فرمانده در رابطه با تخصص توضیح داد: افرادی که در جبهه حضور داشتند بیشتر از افراد سطح دوم و سوم تخصص خود بودند و افراد اول کمتر بودند اما آنها کاری کردند که نفرات اول انگشت به دهان ماندند. ابتکارات و هوشمندیهایی ایجاد کردند که خیلی از کارشناسان از آن متعجب بودند. آنها مسائل و مشکلات را یادداشت میکردند و یکبهیک به دنبال راهحل بودند و حل میکردند.
وی تصریح کرد: امداد الهی در حل این مشکلات و مسائل وجود داشت؛ گویی راهحلها در فکر و قلب فرماندهان قرار داده میشد. در تمام عملیاتهای موفق مانند ثامنالائمه، طریقالقدس و… خلاقیت تاکتیکی وجود داشت و این خلاقیت باعث پیروزی شده است.
سردار زهدی در رابطه تعداد شهیدان بیان کرد: به ما اتهام میزنند که کشتههای ما بسیار زیاد است و توجهی به جان رزمندهها نمیشده. فرماندهان ما شب قبل از عملیات شخصاً معابر را چک میکردند و بعد از اطمینان، عملیات را آغاز میکردند. اینکه گفته میشود یک میدان مین وجود داشته و رزمندگان را میفرستادند روی مین تا معبر باز شود اشتباه است و این تنها برای نشان دادن ایثار در فیلمهای دفاع مقدس شایع شد. نه اینکه اصلاً وجود نداشت باشد؛ ممکن است در عملیاتی چنین اتفاقی افتاده اما اینطور نیست که مدام گفته میشود. فرماندهان در برابر جان سربازان بهشدت حساس بودند. ما گردانهای تخریب داشتیم که معابر را باز کنند.
وی افزود: تخصص و فکر باعث ابتکارات فراوان و کارآمدی در عملیاتهای دفاع مقدس شد. اگر تخصص وجود نداشت ما شاهد این موفقیتها نبودیم. فکر و تخصص هم متکی بر دین و ایمان است و خداوند ذهنها را باز میکند.
در مدیریت جهادی هر مشکلی راهی دارد
سردار زهدی در رابطه با مدیریت جهادی تبیین کرد: در مدیریت جهادی هر مشکلی یک راهی دارد و بنبست وجود ندارد؛ ما باید راهحل را پیدا کنیم. کار باید به نتیجه درست و مطلوب برسد و مبتنی بر انجام تکلیف نیست. در مدیریت عادی فقط انجام مسئولیت و تکلیف اهمیت دارد و نتیجهمحور نیست.
وی ادامه داد: شهید باکری در زمان عملیات در خط مقدم تا زمانی که آنجا تثبیت شود حضور داشت. او به متخصص تحکیم پدافند معرف بود. در عملیات والفجر ۱ من به چشم دیدم که شهید باکری برای تکتک افراد ارزش قائل بود و اگر کسی شهید میشد تا جسم آن را بازنمیگرداند خودش باز نمیگشت.
این فرمانده دفاع مقدس در رابطه با امدادهای الهی در دفاع مقدس گفت: در عملیات کربلای ۱ در آزادسازی مهران امداد الهی شامل رزمندگان اسلام شد و عصر آن روز غبار شدید باعث شد که ما پیروز شویم. همچنین در والفجر ۸ شرایط جوی بهگونهای بود که باعث شد ما تعداد زیادی از هواپیماهای دشمن را بزنیم که از نشانههای امداد الهی بود.
وی افزود: امداد الهی تنها ازایندست اتفاقات فیزیکی نیست گاهی پاسخ یک مشکل و مسئله در فکر و ذهن آدم قرار میگیرد که خداوند آن را در فکر کار گذاشته است. در مدیریت جهادی هر کاری که انجام شود از نصرت و یاری خدا بوده است.
علم و فناوری حرف اول را در دفاع میزند
جهاد و دفاع منحصر به نظامیها نیست. تمام مؤلفههای قدرت در دفاع باید فعال شوند. یکی از این مؤلفهها علم و فناوری است. علم و فناوری جای خود را باید در دفاع تعریف کرده باشد. امروز و آینده علم و فناوری حرف اول را در دفاع میزند و هر روز دارد پیشرفتهای زیادی میکند. دانشگاهها همکاریهای خوبی با نیروهای دفاع مقدس میکنند. الحمدالله نیروهای جوان با همکاری خود جهشهای خوبی را در علم و فناوری ایجاد کردهاند. باید به مسئله راهبردی نگاه کرد و نقش حوزه علم و فناوری نقش و جایگاه آن در دفاع را تبیین کرد.
در پایان سردار زهدی به سؤالات پاسخ داد. وی در رابطه با اینکه در امور دفاعی تا چه اندازه از نیروی دانشگاهی و دانشجو استفاده میشود؛ گفت: عمده فرماندهان ما مثل شهید باکری، شهید همت، شهید باقری و… در سپاه از قشر دانشگاهی بودند. قشر دانشگاهی و دانشجو در مدیریت جبهه قرار داشتند و هنر آنها مدیریت جهادی بر اساس تعالیم دینیای بود که به آن معتقد بودند. تنها در بخش فرماندهی اینگونه نبود بلکه در بدنه هم همینطور بود. سپاه متکی به قشر مردمی بود از قشر دانشگاهی فراوان حضور داشتند.
در تبدیل دانش به فناوری نقص داریم
وی در رابطه با اینکه مهمترین مسئلهای که در دانشگاه وجود دارد چیست؛ بیان کرد: من در نتیجه مطالعه به این رسیدهام که ما در کشور در تبدیل دانش به فناوری نقص داریم. تمرکزمان فقط بر روی دانش است اما در حوزه صنعت کمکار بودیم. کشورهای موفق قدرتشان در حوزه تبدیل دانش به فناوری بوده است. ما باید این مسئله را حل کنیم.
وی در پاسخ به این سوال که امروز جوانان در چه جایگاهی از تصمیمگیریهای کلان کشور دارند؛ گفت: جوانان در دفاع مقدس به دو علت موفق شدند: اول آنکه در جبهه خط سبقت باز بود؛ برای شایستهسالاری و رشد شایستهها مسیر باز بود و هرکس که شایستهتر بود رشد میکرد. امروز در سیستم اداری کشور خط سبقت بسته است و کسی که توانایی بالایی دارد راه رشدش باز نیست. دوم، همه در جبهه از صفر شروع کرده و بعد رشد میکردند. بسیاری از فرماندهان ابتدا هیچ سمتی نداشتند و با توجه به تواناییهایی که داشتند و با کوشش رشد و پیشرفت کرده و به فرماندهی میرسیدند. همین روش را امروز باید پیاده کنیم تا جوانان از صفر شروع کنند و رشد پیدا کنند.
نظر شما :