دوره «شناخت واقعیات ایالات متحده آمریکا» در جهاددانشگاهی گیلان برگزار شد
به گزارش روابط عمومی سازمان دانشجویان ایران به نقل از ایکنا، به همت معاونت فرهنگی و سازمان بسیج اساتید جهاددانشگاهی استان جلسه اول دوره مقدماتی شناخت واقعیات ایالات متحده آمریکا و نظام سلطه روز گذشته، ۱۰ دیماه با سخنرانی عمران علیزاده، محقق، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی گیلان در سالن اجتماعات سازمان جهاددانشگاهی استان برگزار شد.
عمران علیزاده، محقق و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد گیلان در این دوره آموزشی با تحلیل تاریخچه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و تأثیر آن بر نظام سلطه، اظهار کرد: همانگونه که دشمنان و نظام سلطه نقاط ضعف کشور ما را به نمایش میگذارند، ما نیز وظیفه داریم تا نقاط قوت و توانمندیهای کشور خود را به نمایش بگذاریم، با نشان دادن نقاط قوت خود میتوانیم تهدیدات موجود را از بین ببریم.
وی افزود: ایالات متحده آمریکا از سال ۱۷۷۶، زمانی که از مستعمره انگلستان مستقل شد، به دنبال ایجاد هویتی مستقل از انگلیسیها بود. آنها برای نشان دادن تفاوتهای خود، به عمد نوع حکومت جمهوری را انتخاب کردند و پادشاهی را رد کردند.
علیزاده با بیان اینکه برای فهم بهتر سیاست خارجی ایالات متحده باید به مکتبها و دکترینهای مختلف آن پرداخته شود، گفت: از سال ۱۷۷۶ تاکنون ایالات متحده براساس چندین مکتب و دکترین در سیاست خارجی خود پیش رفته است.
این مدرس نخستین مکتب آمریکاییها در سیاست خارجی را مکتب همیلتونیسم دانست که از سوی الکساندر همیلتون، نخستین وزیر خزانهداری آمریکا، مطرح شد و تصریح کرد: این مکتب شامل سه اصل اساسی بود، اول اینکه باید بپذیریم که آمریکا ابرقدرت نیست و باید توازن قدرت بین بریتانیا و فرانسه را حفظ کنیم. دوم، باید به جای تمرکز بر منافع خارج از مرزهای خود، بر ارزشهای داخلی آمریکا تأکید کنیم و سوم، بر سیاست درونگرایی و نفی مداخله در امور خارجی تأکید کرد.
علیزاده با اشاره به مکتب جکسونیسم که برگرفته از اندیشههای اندرو جکسون، رئیسجمهور پیشین آمریکا، بود، گفت: این مکتب بر این باور بود که آمریکا باید به کشوری جهانی تبدیل شود و برای حفظ منافع خود از قدرت نظامی استفاده کند.
وی با اشاره به مکتب ویلسونیسم که براساس تفکرات توماس وودرو ویلسون، رئیسجمهور ایالات متحده در اوایل قرن بیستم، شکل گرفت، افزود: ویلسون بر این باور بود که میتوان مشکلات جهانی را بدون جنگ حل کرد و بر لزوم ایجاد تعادل قوای جهانی و گسترش دموکراسی به عنوان راهحلی برای مقابله با جنگ تأکید داشت.
علیزاده با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) که فرمودند: «برای آینده جهانی را میخواهیم که در آن هیچ سلطهگر و سلطهپذیری وجود نداشته باشد»، بیان کرد: در حال حاضر ایران به جایگاهی رسیده است که دیگر هیچ کشوری نمیتواند برای آن تصمیمگیری کند، ایران اکنون توانایی تصمیمگیری برای مسائل جهانی را دارد.
پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی گیلان با اشاره به تاریخچه دکترینهای مختلف ایالات متحده بعد از جنگ جهانی دوم توسط رؤسای جمهور مختلف آمریکا، تصریح کرد: نخستین دکترین پس از جنگ جهانی دوم، دکترین ترومن بود که در سال ۱۹۴۵ توسط هری اس ترومن، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، مطرح شد. ترومن به حمایت از کشورهایی مانند یونان، ترکیه و ایران در برابر گسترش کمونیسم پرداخته و سیاست مداخلهجویانه آمریکا را در این کشورها آغاز کرد.
وی در ادامه به دکترین آیزنهاور اشاره کرد که در دهه ۵۰ میلادی مطرح شد و افزود: آیزنهاور بر ایجاد یک «چتر هستهای» برای مقابله با تهدیدات شوروی تأکید داشت و برای حفظ کشورهای همپیمان در برابر کمونیسم، حمایت نظامی از آنها را افزایش داد.
علیزاده همچنین به دکترین نیکسون اشاره کرد که در دوران جنگ ویتنام مطرح شد و تصریح کرد: نیکسون در این دکترین بر حمایت از همپیمانانی که منافع مشترک داشتند، تأکید داشت و اعلام کرد که آمریکا تنها در صورتی وارد جنگ خواهد شد که منافع خود را تهدید شده ببیند.
این پژوهشگر اظهار کرد: درک درست از سیاست خارجی ایالات متحده و دکترینهای آن میتواند به کشورهای دیگر کمک کند تا در برابر سیاستهای سلطهگرانه این کشور ایستادگی و از منافع ملی خود دفاع کنند.
نظر شما :