۱۵ مهر، سالگرد تأسیس سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی
سازمان دانشجویان باید با روحیه جهادی و شناخت دقیق از نسل امروز، بازآفرینی شود

بسمه تعالی
همه چیز از کوی دانشگاه تهران شروع شد. میانۀ دهۀ هفتاد. جوانی بودم در تردد بین دو نهاد برآمده از انقلاب. جهاددانشگاهی و بسیج دانشجویی. دستِ قضا، دستم را گرفت و در دست بخش فرهنگی جهاد گذاشت و حدود بیستوچند سال بعد شدم رئیس سازمان دانشجویان ایران وابسته به جهاددانشگاهی. و اکنون بیش از اینکه به آنچه از گذشته تاکنون بر خودم رفته، بیندیشم، به سازمان دانشجویان ایران میاندیشم. راستش را بخواهید، الان که بیستوهفتمین سالگرد تأسیس سازمان دانشجویان ایران است، خیلی دارم به این مسئله فکر میکنم که جایگاه این سازمان دانشجویی در ذهن مهربان مامش، یعنی نهاد جهاددانشگاهی که او را بزرگ کرده است، چیست؟ یا از منظر و ساحتی دیگر، در این زمانهای که غبار تعدد دستگاهها و مراکز پرشمار و ریز و درشت دانشجویی - فرهنگی، چشم را از واضحدیدن بازمیدارد، آیا اساساً نشان روشن و تصویری از این سازمان در ذهن مسئولان فرهنگی - دانشگاهی کشور نشسته است؟ و اگر نشسته، این تصویر بازنما و گویای چیست؟ و از همه مهمتر، نسبت میان این سازمان و دانشجویان کشور چیست؟ اینها سیاهۀ مختصری است از آنچه بر سر منِ مسئول یکی از فراگیرترین، قدیمیترین و شناختهشدهترین سازمانهای دانشجویی کشور میریزد و پاسخی روشن به این سیاهۀ پرسشها راهگشا خواهد بود.
سازمان دانشجویان ایران در گرمای 15 مهرماه 1377 و دو هفته بعد از شروع سال تحصیلی آن سال تأسیس شد و به شیوۀ جهادی و عملیاتی، قرار بود تا این نهادِ تازهایجاد حاضر به یراق باشد برای مهر و بازگشایی دانشگاهها و جذب دانشجو. این نهاد، از آن قلب مهر 1377 تا این مهر ۱۴۰۴ که آفتاب تا بیخ مغز را میسوزاند، مصمم و مهیا و آماده اجرای برنامههای نوین و مفید فرهنگی برای دانشجویان بوده است. البته این مهیابودن شدت و ضعف و فراز و نشیبی داشته است و به همان نسبت، کم و کیف مخاطبان و طرحهای فرهنگی نیز بالا و پایینهای مرسوم را داشته، ولی حرکت کلی و روح فعالیتها به سوی فراز بوده است.
سازمان دانشجویان ایران که خود فرزند جهاددانشگاهی است، فرزندانی را در دامان دارد که تعبیر ما از این فرزندان مراکز تخصصی مانند مرکز گردشگری علمی و فرهنگی؛ مرکز امام، انقلاب و ولایت فقیه؛ مرکز ملی مناظره گفتگو و آزاداندیشی و برنامههای نظاممند، طرحهای فرهنگی و دبیرخانههایی است که در طول این سالها برای دانشجویان و با همکاری دانشجویان و توسط دانشجویان و با حمایت و نظارت و هدایت سازمان دانشجویان ایران به انجام رسیدهاند؛ طرحهایی مانند طرح ملی "ایران مرز پرگهر" که بیست دوره انجام شده است، مسابقات ملی "مناظره دانشجویان" که سیزده دوره خود را پشت سر میگذارد؛ اردوها و جشنوارههای مهرباران که ویژه فعالیتهای دانشجویی حامی محرومان بود؛ اردوها و نشستهای طریق جاوید که راهی نوین برای شناساندن امام(ره) به دانشجویان بود؛ گردهماییهای بزرگ زیستمحیطی و الی ماشالله برنامههای کوچک و بزرگ در بیش از چهل شعبه سازمان در گستره کشور به درازای بیستو هفت سال سابقه قابلافتخار.
به نظر میآید، این سازمان دو چالش برای ادامه فعالیت دارد. چالش نخستی که ماهیت بیرونی و کلانتر دارد، توان روزآمدسازی سازمان با توجه به مقتضیات و شرایط کنونی دانشجویان و فضای موجود دانشگاهها است. دانشجوی امروزی در هر لحظه توسط تکنولوژی احاطه شده است و پیوسته از فناوری استفاده میکند و تکنولوژی به بخشی اجتنابناپذیر از زندگیاش بدل شده است. دانشجوی امروز زیست پرشتابی دارد و برای وقتگذاشتن برای امورات فرهنگی و برنامههای به قول قدیمیها فوقبرنامه، حسابگرانهتر از دانشجویان دهههای پیشین است؛ پس لازم است تا طرحی نو برای این نسل درانداخته شود و قبایی اندازه و درخور این نسل از جنس فرهنگ و فناوری دوخته شود تا به بر و بالایشان بیاید و زیبنده نام ایران اسلامی و متناسب روزگار کنونی باشد و همین مقوله فکرهای خلاق میخواهد و ارادههای آهنین و جهادی. مخصوصاً اکنون که به نظر میرسد جهاددانشگاهی که خود ایدهپرداز قهاری بود، مانند سایر دستگاههای فرهنگی، به دلایل مختلف در حال حاضر بحران ایده دارد و از نیازها و دغدغههای دانشجویان شناخت دقیقی ندارد. این از این. و اما چالش دوم به همان ارادههای آهنین و جهادی برمیگردد. این چالش ماهیتی خردتر و درونیتر دارد. آیا سازمان دانشجویان میتواند آن روح جهادی و فداکارانه عمل کردن را در میان اعضای تماموقت، دانشجویی و ... حفظ و احیا و تقویت کند؟ و یا نه، خدای نکرده موتور عمل جهادی و خالصانه و مخلصانه قرار است به پِتپِت بیفتد و دود یأس و نامرادی و ناکامی را در فضا بپراکند؟ این دو چالشی است که سازمان دانشجویان در بیش از ربع قرن فعالیت باید خود را مهیای مواجهه با آن ببیند و بعد، به فکر حل مسائل مربوط به آن باشد.
حضور فردی که نماد و نشان جهاد فرهنگی و فرهنگ جهادی است، در قامت ریاست جدید جهاددانشگاهی امیدها را برای غلبه بر این چالش ها، احیا کرده و امیدها را برای آنکه جهاد دانشگاهی به روزهای اوج خود بخصوص در حوزه فرهنگ برگردد، زنده کرده است…
سالروز تاسیس این سازمان فرهنگی دانشجویی را که تلاش کرده در تمام سالهای رفته و علیرغم همه فراز و فرودها و ناملایمتی ها، همچنان " دانشجو باور" و " دانشجو محور" باقی بماند، به همه اعضای پرتلاش و دانشجویان عزیز تبریک عرض میکنم و با امیدی بیش از پیش، چشم به روزهای درخشانتر خواهیم داشت.
رضا فریدزاده
رئیس سازمان دانشجویان ایران
نظر شما :